ادامه مطلب...
این ستاره نوزاد که اوریونیس V1647 نام دارد به عنوان یک پروتواستار یا نسخه ابتدایی و تکامل نیافته ستاره شناخته شده و از گاز و گرد و غبار تشکیل شده است.
این ستاره در فاصله 1300 سال نوری در سحابی مک نیل قرار دارد.
ستاره V1647 روزی یک بار می چرخد و سرعتش حدودا 30 برابر گردش خورشید است.
این ستاره برای اولین بار در سال 2004 شکل گرفت اما سال 2006 خاموش شد. اما مجددا در سال 2008 فعال شده و از آن موقع تاکنون فعال است.
اما در یک بررسی اخیر، سه تلسکوپ اشعه ایکس از ناسا، ژاپن و اروپا به ترتیب با نام های چاندرا، سوزاکو و ایکس ام ام نیوتون از تشعشعات این ستاره تازه متولد شده تصویربرداری کرده اند
دکتر سید محمد دلیلی، فوق تخصص قلب کودکان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران اظهار داشت: مرکز قلب و عروق شهید رجایی برای اولین بار در ایران با استفاده از انرژی رادیو فرکونسی موفق به محدود کردن خون رسانی به قسمتی از بدن شده است.
وی با بیان اینکه مرحله اول این آزمایش بر روی نمونه حیوانی انجام شده، گفت: این طرح پس از طی مراحل قانونی و کسب تاییدیه سلامت می تواند جایگزین مناسبی برای عمل های قلب مانند بستن PDA و PABANDING بوده و به کمک آن می توان خونرسانی به سلولهای سرطانی را متوقف کرد.
دلیلی تصریح کرد: انرژی رادیو فرکونسی که در این آزمایش بکار رفته نوعی از انرژی الکتریکی بوده که بطور گسترده در درمان آرتیمی های قلبی استفاده می شود.
فوق تخصص قلب کودکان ادامه داد: نخستین نمونه ای که آزمایش روی آن انجام شد، یک گوسفند 15 کیلویی بوده که با استفاده از انرژی رادیو فرکونسی قسمتی از سرخرگ آن به قطر حدود 4 میلی متر بسته و سپس قسمت بزرگتری به قطر 8 میلی متر توسط این انرژی تنگ شد.
وی با اشاره به اینکه مرحله اول این آزمایش کاملا موفقیت آمیز بوده، افزود: با توجه به اینکه تاکنون از این انرژی برای محدود کردن خون رسانی به قسمتی از بدن استفاده نشده، بنابراین ما برای شروع از نمونه حیوانی استفاده کردیم که حیوان آزمایش شده هم اکنون در سلامت کامل به سر می برد
دست انسان به نحوی شگفتانگیز، توانمندیها و قابلیتهای فراوانی دارد، از خیاطی با یک سوزن گرفته تا نواختن ساز یا تکهتکه کردن یک کاغذ! به همین دلیل هم اغلب کسی سراغی از طراحی آن به شکل دیگر نمیگیرد و دقیقا همین شکلی که هست، بهترین حالت برای آن در نظر گرفته میشود. اما اگر از اول به این شکل نبود چه؟ اگر مثلا به جای 5 انگشت در دستمان 6 انگشت داشتیم، چه اتفاقی میافتاد؟ چه چیزهایی تغییر میکرد و به شکلی که الان در زندگی خود میبینیم نبود؟
زیستشناسان تحولی در واقع هنوز هم به درستی نمیدانند که چرا انسان و بسیاری دیگر از موجودات زمین، در دست خود 5 انگشت دارند، نه بیشتر و نه کمتر. اگر به جای 5 انگشت، 6 انگشت در هر دست داشتیم، اوضاع بهتر میشد یا بدتر؟
شاید اگر در کنار انگشت کوچک، یک انگشت دیگر مشابه انگشت شست داشتیم، انجام برخی از کارها سادهتر میشد، میتوانستیم سازهای پیچیدهتری را بنوازیم، سریعتر تایپ کنیم و اجسام را محکمتر بگیریم. کلیف تابین، متخصص ژنتیک در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد که روی شکلگیری ماهیچهها در مهرهداران مطالعه میکند، در اینباره میگوید: «حتی داشتن یک دست گستردهتر در یک بازی بسکتبال بهتر موثر است. اما انگشتهایی که بیشتر در حرکتهای ما نقش دارند، انگشتان اشاره و شست هستند. بنابراین داشتن یکی دیگر از آنها میتوانست در حرکات ما سهم زیادی داشته باشد. اما مثلا انگشت کوچک اینطور نیست. یکی بیشتر یا حتی کمتر، خیلی تاثیری ندارد.»
داشتن یک انگشت بیشتر در دست به احتمال زیاد بیش از هر چیز دیگری، روی ریاضیات موثر بود و در نتیجه سیستم عددی کاملا متفاوتی میداشتیم.
شمارش انسانی
در سراسر جهان، بیشتر مردم در قالبهای 10 تایی میشمارند: ما تا 9 میشماریم و بعد از آن، وارد ستون عددی تازه شده و دوباره از 1 شروع کنیم. بنابراین ارزش هر ستون از اعداد 10 برابر بیشتر از ستون سمت راست آن است. این یک سیستم عددی بر پایه 10 است و انسانشناسان بر این باورند که ما انسانها از سیستم عددی بر پایه 10 استفاده میکنیم، چون در مجموع در دستان خود 10 انگشت داریم. از شواهد این ادعا این است که در بسیاری از زبانها، لغتی که به معنای عدد به کار برده میشود، همزمان معنای انگشت را هم دارد (مانند کلمه Digit در زبان انگلیسی).
شاید استفاده از سیستم دهتایی به نظر طبیعی و بدیهی برسد، اما دلیلش فقط این است که ما به آن عادت داریم. به گفته تابین، اگر ما در هر دست خود 6 انگشت داشتیم، قطعا سیستم عددی در پایه 12 میساختیم و به این شکل میشمردیم:
10، وای، ایکس، 9، 8،7 ،6 ،5 ،4 ،3 ،2 ،1.
وی میافزاید: «آن وقت برایمان سیستم 12 تایی خیلی بدیهی بود و سیستم 10تایی همانقدر غیرمنطقی و عجیب بود که سیستم 14 تایی».
شاید به نظر برسد که در این صورت، خیلی هم مهم نبود. 6 تا را با این دست میشمردیم و 6 تای دیگر را با انگشتان دست دیگر! مثل حالا که تا 5 را میتوانیم روی یک دست بشماریم. اما افرادی مانند مارک چنگیزی، اینطور فکر نمیکنند. چنگیزی، مدیر بخش شناخت انسانی در آزمایشگاههای 2.ای.آی، موسسه تحقیقاتی واقع در آیداهو، بر این باور است که بسیاری از تلاشهای انسانی، مانند ریاضیات، زبان و موسیقی، زمانی به پیشرفت بسیار سریعی دست یافتند که فرهنگهای انسانی با فرمهای طبیعیتر ابراز هر کدام از این کوششها، سازگار شدند.
وی در اینباره میگوید: «من در کتاب خود، انقلاب دیداری، توضیح دادهام که توانایی ما در خواندن به این خوبی، به شکلهای حروفی وابسته است که به طور فرهنگی به شکلی طراحی شدهاند که هر چه بیشتر به طبیعت نزدیک باشند. آنها به نوعی ساخته و نامیده شدند که ترکیبات نقش برجستهای از صحنههای طبیعی را در خود دارند. بدین ترتیب، نرمافزار بازشناسی اجسام دیداری خود را برای خواندن تحت کنترل در آوردیم».
وی همچنین میافزاید: «من در جدیدترین کتاب خود (Harnessed)، در این مورد به بحث پرداختهام که توانایی ما برای پردازش کلام وابسته به صداهایی است که به طور فرهنگی، طوری تکامل یافتهاند که هر چه بیشتر به صداهای طبیعت نزدیک باشند. بدین ترتیب، ما میتوانیم از زبان ساکنان زمینی که در بینشان زندگی میکنیم، صداهایی را بشنویم که به صدای رویدادهای مربوط به اجسام جامد نزدیک هستند».
در جاهایی که فرهنگ به موقعیتی از تحول گام گذاشته که ساختاری برای اجرای طبیعی برخی کارها به وجود بیاید، باعث شده که ما الان این کارها را به این زیبایی انجام بدهیم. اما در مقابل در جاهایی که فرهنگ نتوانسته تحول آدمی را به اصطلاح تحت کنترل در بیاورد، ما کارهای تازه را به شیوهای مهار شده، بدون ظرافت و رقتانگیز انجام میدهیم. وی میافزاید: «برای مثال در منطق، این یک مورد کلاسیک از مواردی است که به خوبی نتوانستهایم با آن هماهنگ شویم. بدین ترتیب، حتی برخی از سادهترین اصول منطق در عمل برای برخی از باهوشترین افراد دشوار است.»
خب، به بحث تاثیر تعداد انگشتها روی ریاضیات برگردیم. بنابراین، داشتن 12 انگشت در دستان، ریاضیات آدمی را متحول میکرد. عدد 12 در مقایسه با عدد 10 مولفههای بیشتری دارد. چنگیزی در اینباره توضیح میدهد: «در این صورت، رسیدن به یک سیستم عددی "درست" برای مغزمان، میتوانست در حدی متفاوت باشد که اگر به جای حروف در خواندن از بارکدها استفاده میکردیم. که البته هر قدر هم زمان برای یادگیری آنها بگذاریم، باز هم در استفاده از آن خوب عمل نخواهیم کرد.»
قانون شست
داشتن انگشت اضافی به طور معمول در زمان تولد به عنوان یک نقص محسوب میشود و اختلال چندانگشتی (polydactyly) نامیده میشود که یک خطای ژنتیکی ساده است. اما سیستم تحول طبیعت، انگشتان اضافی را نگه نداشته و آن را به صورت یک ویژگی ثابت و پایدار در آدمی در نیاورده است. چرا؟ تابین معتقد است که یک انگشت اضافی هیچ سهم بیشتری نخواهد داشت و کار اضافهای انجام نخواهد داد، به همین دلیل هم از نظر تکاملی، ارزشی ندارد که حفظ شود. اگر قرار باشد ما یک انگشت بیشتر داشته باشیم، باید خارج از استخوانهای معمول دست قرار بگیرد و چیزی شبیه به شست در دست بشود.
این یک مدل استاندارد در برخی حیوانات 6 انگشتی است که البته تعدادشان زیاد هم نیست. برخی حیواناتی که از قبل روی زمین راه میرفتهاند، در سمت کوچکترین انگشت، زایدهای شبیه به انگشت شست دارند، مانند پاندا. در مورد پاندا، این زایده برای گرفتن محکمتر ساقههای بامبو به وجودآمده است.
به اعتقاد چنگیزی، در انسان انگشت ششم به وجود نخواهد آمد. وی به قانونی اشاره میکند که خودش آن را قانون پا نامیده است. این قانون یک فرمول ریاضیاتی ساده است که در شبکههای رایانهای هم برای محاسبه تعداد گرههای لازم به کار میرود و نشان میدهد که بسته به جثه، هر موجود برای برقراری ارتباط با دنیای اطراف خود به چند پا نیاز دارد. بر اساس این قانون، وقتی پاها در مقایسه با بدن بلند باشند، عدد مناسب 6 خواهد بود (به حشرات فکر کنید)، هر چه پاها کوتاهتر میشوند، تعدادشان به سمت بینهایت میرود (به هزارپا فکر کنید). همچنین این قانون تعداد انگشتان دست را در حالتی که آنها را پاهایی برای دست در نظر بگیریم، پیشبینی میکند. با توجه به این که آنها باید بتوانند به خوبی خم شوند و روی کف دست جمع شوند، بهترین تعداد برای انگشتان دست آدمی 5 خواهد بود.
در نتیجه اگر برای کارهایی مانند تایپ کردن یا جراحی به انگشتان بیشتری نیاز داریم، لازمه آن تغییر ریخت دستمان خواهد بود.
فرانک ویلسون، عصبشناس بازنشسته که دهها سال است روی ارتباط دست و مغز کار کرده، موافق است که 6 انگشت برای ما خیلی زیاد است. به گفته وی، روباتهایی که در حال حاضر ساخته میشوند نشان دادهاند که با 2، 3 یا 4 انگشت هم میتوان همه کارهایی را که ما با 5 انگشت انجام میدهیم انجام داد. وی میگوید: »تعداد فعلی انگشتهای دست احتمالا تصادفی است. بنابراین اگر قرار باشد خودمان تعداد انگشتها را انتخاب کنیم، من با 4 انگشت بیشتر موافقم تا با 6 انگشت!»
باستانشناسان در تازهترین حفاریهای خود در کلانشهر زولتان که از قوم مایا بهجامانده نقاشیهای دیواری را کشف کردهاند که بر خلاف یافتههای پیشین آنها از پایان جهان در سال 2012 خبر نمیدهند. آیندهای که آنها پیشبینی میکنند تا قرنها بعد ادامه دارد.
به گزارش نشنال جئوگرافیک، در این نقاشیها علاوه بر تصاویر ترسیم شده از پادشاه و ملازمانش، اعداد و محاسبات متعددی به چشم میخورند که کاتبان باستانی از آنها برای درک زمان استفاده میکردند. این حکاکیها علیرغم تفسیرهای غلط از آخرالزمان 2012 نشان میدهند تاریخ جهان تا قرنها بعد ادامه خواهد داشت.
یکی از باارزشترین جنبههای این حفاری راهیافتن باستانشناسان به درون جامعه قوم مایا است که تاکنون ناشناخته مانده بوده و میتواند زندگی اجتماعی آنها را به تصویر بکشد. ویلیام ساتورنو که رهبری این حفاریها را به عهده دارد، میگوید: «نمونهای شبیه به نقاشیهایی که در این منطقه کشف کردهایم تاکنون دیده نشده است». او و همکارانش در سایت زولتان که به چشم افراد عادی منطقهای 16 کیلومتری است و سطح بخشی از جنگلهای شمال گواتمالا را تشکیل میدهد، موفق به این کشف باارزش شدهاند.
اولینبار فرانکو راسی دانشجوی دکترای باستان شناسی دانشگاه بوستون در سال 2010/1389 موفق شد تونلی را در این سایت کشف کند که روی دیوارهای آن اثر کمرنگی از نقاشیهایی با خطوط قرمز دیده میشد. اندکی بعد او و همکارانش با کنار زدن گلولایی که حکاکیها را پوشانده بود، متوجه شدند با علامتهایی حجاری شده و نقوش متعدد روبرو هستند. حفاریها در سال 2011/1390 نشان دادند که این تونل میتواند یک اتاق کار باستانی باشد که مایاها برای حفظ تاریخ زولتان از آن استفاده کردهاند.
راسی میگوید: «آن چیزی که باعث میشود این اتاق بسیار جالبتوجه باشد، وجود فضای کار و نیمکتهای داخل آن است که احتمالا افراد روی آنها می نشستهاند و نقاشیهایی را در کتابهایی ترسیم میکردهاند که قرن هاست دیگر اثری از آنها نیست. این کتابها احتمالا پر از محاسبات پیچیده بودهاند که برای پیشگویی آینده شهر استفاده میشده و نویسندگان آنها برای توصیف تاریخ به جدولهایی مراجعه میکردهاند که روی دیوارها دیده میشوند و اعداد بسیاری روی آنها نوشته شده است. این اتاقها باید در سایتهای دیگر نیز وجود داشته باشند اما این اولینبار است که ما با یک نمونه از آنها برخورد میکنیم».
تاریک و روشن قوم مایا
سر در ورودی دالان حکاکها و نویسندهها را سالها پیش فرسایش و رطوبت جنگل از بین برده است. پیش از این این دالان بخشی از ساختمان کوچکی بوده که زمانی به میدان اصلی شهر که توسط هرمها پوشیده شده راه داشته، در این میدان عمومی بزرگان جشن برگزار میکردهاند و فروشندگان دورهگرد احتمالا به کار فروش ظرفهای گلی خود مشغول بودهاند.
این شهر که در سال 1915/1294 کشفشده، تنها 8 کیلومتر با سنبارتلو، دیگر کلانشهر مایاها فاصله دارد که در سال 2000 با کشف دیوارنماهایی در آن توسط ساتورنو معروف شده است.
گستره تمدن مایا پس از این دو شهر عظیم به سرزمینهای دیگری میرسد که اکنون کشورهای گواتمالا، بلیز و منطقه یوکاتان در مکزیک را تشکیل میدهند. به نظر میرسد در حدود 900 سال پس از میلاد این مرکز حیات مایاها که شامل زولاتان نیز میشده در اثر خشکسالی و احتمالا درگیریهای سیاسی ویران شده است. شاید نومیدی این انسانها در سالهای پایانی تمدن مایا نیز در شکلگیری نقاشیهای تازه کشف شده در دالان حکاکها مؤثر بوده است.
البته با وجود سالهای ناآرامی و غارت فضای داخلی این دالان و اتاقها کاملا دستنخورده باقیمانده است. در میان تصاویر نقاشی شده روی سه دیوار آن نقاشی نارنجیرنگی از مردی به چشم میخورد که بخش سپرمانند سفیدی روی سر و قفسهسینهاش را پوشانده، علاوه بر این پادشاهی که سرش با کلاهی از پرهای آبی تزئین شده روی یکی از دیوارها حکاکی شده،به وسیله پردهای که توسط استخوانهای انسان از دیوار آویزان شده پنهان شده و با کنار زدن آن آشکار می شود.
اما هنوز هم کشف دیگری وجود دارد که جالبتوجهتر از نمونههای پیشین است. همکاری دیوید استوارت کتیبهشناس و باستانشناس با هتر هرست که هنرمند است، به کشف نشانههایی از خط هیروگلیف که به سختی قابلدیدن است، در دیوارهای شرقی و شمالی این دالان منجر شده است.
یک جدول قمری و یک حلقه اعداد نیز کشف شده که برای محاسبه تاریخ بر اساس حرکت اجرام آسمانی استفاده میشد. محاسبات تاریخی انجام شده در این دالان تا حدود 7000 سال آینده ادامه دارند و بر خلاف نشانههای پیشین که برخی (به اشتباه) آن را پایان جهان در سال 2012 تعبیر کردهاند، نشان میدهند که تاریخ از دید این قوم ادامه داشته است.
محققان میگویند شاید بخشی از تلاش انسانها در این دالان به پیشبینی وقایع در زمان قطحی و خشکسالی که گریبانگیر آنها بوده نیز برگردد. به نظر میرسد ساکنان زوتان کمتر از دیگر گروهها به پیشبینی پایان جهان علاقمند بودهاند.
راسی میگوید: «علیرغم این کشف تازه هرگز نخواهیم توانست تمامی اسرار این دلان را کشف کنیم. این منطقه در دهه 1970/1350غارت شده و بسیاری از آثار تاریخی آن دیگر وجود ندارد. حکاکی بسیاری هم دیگر چندان واضح نیستند». ساتورنو که رهبری حفاریها را در این منطقه به عهده دارد، خوشبینتر است و میگوید: «ما پس از سه سال کاوش در این سایت موفق به کشف چیزهایی شدیم که بیسابقه بودند و هنوز سالهای بسیار دیگری را نیز پیش رو داریم».
دویدن چه به صورت یک ورزش سبک برای حفظ سلامتی و تناسب اندام و چه به شکل حرفه ای و برای شرکت در رقابت های ورزشی یکی از قدیمی ترین و اصلی ترین ورزش های موجود در جهان است. شاید در نگاه اول تصور کنیم که این ورزش بسیار ساده است و نیاز به برنامه ریزی آنچنانی و دقت در مسائل ریز را نداشته باشد. این تفکر بسیار غلط است و می تواند در هنگام تمرین و ورزش کردن شما را با مشکلات زیادی رو به رو کند. متاسفانه بسیاری از ورزشکاران جوان که از روحیه مناسب و در عین حال یک غرور کاذب برخوردار هستند این اشتباهات را مرتکب می شوند. در این مطلب قصد داریم تا شما را با 6 مشکلی که ممکن است برای بسیاری از این گروه از دوندگان پیش بیاید آشنا کنیم.
انتخاب کفش مناسب
کفش به عنوان پوشش پا نقش مهمی در هنگام دویدن دارد. بسیاری از افرادی که به صورت روزانه می دوند از انواع مختلفی از کفش های ورزشی برای این منظور استفاده می کنند. فراموش نکنیم که با توجه به سطحی که می خواهیم بر روی آن بدویم، یا تغییرات به وجود آمده در اندازه پا بایستی کفش را انتخاب کنیم. انتخاب صحیح کفش ورزشی به ما کمک می کند تا به راحتی بدویم و احتمال مصدومیت را نیز کاهش می دهد.
بی هدف بودن
در هنگام دویدن شما باید یک هدف را برای خود مشخص کنید. هدف شما از دویدن تناسب اندام و حفظ سلامتی است و یا اینکه می خواهید برای شرکت در یک مسابقه ورزشی آماده شوید؟ این مسئله به شما انگیزه می دهد و ذهن و در عین حال جسم شما را برای ورزش کردن آماده می کند. در زمانی که شما هدف خاصی را دنبال نمی کنید از انگیزه کافی نیز برخوردار نخواهید بود و به احتمال زیاد پس از مدتی دویدن را کنار می گذارید.
حجم زیاد تمرین در آغاز
تعدادی از دوندگان در زمانی که تازه شروع به دویدن کردند بدون توجه به برنامه تمرینی خود به میزان مسافتی که می دوند می افزایند. این افراد در ذهن خود به شکل مرتب مسافت ها را افزایش می دهند و این اقدام فشار بسیار زیادی را به سیستم عصبی و همچنین جسم شخص وارد می کند.
وسایل الکترونیکی
استفاده از وسایل ارتباطی و الکترونیکی در هنگام دویدن یکی از اشتباهات بزرگ است. تصور کنید که شما تلفن همراه خود را در زمان دویدن به همراه دارید و این تلفن زنگ می خورد به ناگاه تمام حواس شما به آن پرت می شود. در این وضعیت ضربان قلب شما تغییر می کند و ممکن است که به طور کل از جریان تمرین خارج شوید.
تنوع در تمرینات
در صورتی که شما در زمان دویدن از تنوع در تمرینات خود برخوردار نباشید پس از مدتی بدن شما به یک شکل خاص از تمرین عادت می کند و دیگر نمی توانید تناسب اندام خود را با آن گونه از تمرین حفظ کنید. البته فراموش نکنید که هر گونه تغییر در تمرینات و نحوه دویدن بایتسی با نظر یک مربی یا شخص متخصص صورت بگیرد.
تمرین در هنگام آسیب دیدگی
یکی از بزرگترین وخطرناک ترین اشتباهاتی که هر شخصی می تواند مرتکب شود این است که در حالی که دچار آسیب و یا مصدومیتی شده است به تمرین ادامه دهد. این مسئله می تواند مشکلات و عوارض جبران ناپذیری را برای شما به همراه داشته باشد. فراموش نکنید که اصلی ترین درمان برای شما در زمان آسیب دیدگی استراحت کامل و پیروی از دستورات پزشک است./ ق پ
بیشتر شهابهایی که در آسمان دیده میشوند از نقطه خاصی در فضا نمیآیند، بلکه از ذرات ریز بین ستارهای به وجود آمده و به طور پراکنده در فضا پخش شدهاند. رصد اینگونه شهابها کاملا تصادفی است و زمان وقوع آنها نیز قابل پیش بینی نیست.
زمانی که زمین ار میان تودهای از ذرات فضایی عبور کند، بارش شهابی رخ میدهد و چون در اثر این عبور ذرات زیادی با جو زمین برخورد میکنند، در زمانی کوتاه، تعداد زیادی شهاب قابل مشاهده است.
این ذرات در مدارهای موازی و نزدیک به هم دور خورشید میگردند و با عبور زمین از میان آنها و برخورد آنها با جو زمین، ما تصور میکنیم که آنها از یک نقطه سرچشمه میگیرند. این نقطه را کانون بارش یا نقطه نور باران می نامند.
نامگذاری شهاب بارانها بر اساس مکان کانونی آنها صورت میگیرد. به عنوان مثال: شهاب باران اسدی، بارش شهابی برساوشی و ...
شروع بارش، زمان ورود زمین به توده ذرات، اوج بارش، زمان رسیدن زمین به بخش متراکم شهابها و زمان پایان بارش هم هنگام خروج زمین از توده ذرات است.
در هر سال چندین بارش شهابی رخ میدهد که هر کدام در قسمت خاصی اتفاق میافتد.
*منشا بارشهای شهابی
منشاء بسیاری از بارش های شهابی، دنباله دارها هستند. این صخرههای یخی با حرکت خود ذرات ریزی به جا میگذارند. با نزدیک شدن دنباله دار به خورشید تعداد ذرات به جا مانده افزایش مییابد. بنابراین مدار دنباله دار مملو از ذراتی میشود که با همان سرعت دنباله دار و تقریبا" در همان مدار به دور خورشید میگردند.
به دلیل حرکت متناوب زمین به دور خورشید، سیاره ما در زمان مشخصی از سال به نزدیکی مدار دنباله دار میرسد و با برخورد به این ذرات بارش شهابی رخ میدهد.
بارشهای شهابی هر سال تکرار میشوند. مثلا، هر سال در بیستم مرداد، زمین از میان تودهای از ذرات، که از دنباله دار سویفت-تاتل به جای مانده عبور میکند و بارش شهابی بر ساوشی رخ میدهد. بارش برساوشی زیباترین و غنیترین بارش شهابی است.
*برخی بارشهای شهابی مشهور عبارتاند از:
بارش شهابی اسدی (26 آبان)
بارش شهابی جباری (30 مهر)
بارش شهابی جوزائی (23 آذر)
بارش شهابی برساوشی (20 مرداد)
بارش شهابی ثوری شمالی (22 آبان)
بارش شهابی شلیاقی ( 2 اردیبهشت)
بارش شهابی دب اصغری (2 دی)
بارش شهابی ربعی (13 دی)
بارش شهابی اتا دلوی (15 اردیبهشت)
*رصد شهاب باران
اختر شناسان بارشهای شهابی را با روش های مختلف از قبیل رصد مرئی، رادیویی با تصویربرداری ویدئویی و حتی با تلسکوپ (در برخی از بارشهای کم شمار)رصد میکنند. یکی از رایج ترین و کم هزینه ترین روشها، رصد مرئی است، یعنی تماشای مستقیم شهابها که به یکی از علاقمندیهای اصلی منجمان آماتور امروز تبدیل شده است./ح
صفحه قبل 1 صفحه بعد