به گزارش عصر ايران ،در همه سال هایی که پرونده هسته ای ایران روی میز کاخ سفید قرار داشته موضوع حمله به تاسیسات هسته ای کشورمان از سوی رژیم صهیونیستی مطرح بوده است.دستگاه تبلیغاتی اسرائیل نیز در داخل و خارج سرزمین های اشغالی همواره سعی کرده تا "خطر ایران هسته ای برای جامعه جهانی"را گوشزد نماید.
اسراییل همواره ادعا کرده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال تولید سلاح هسته ای است و در اولین فرصت پس از به دست آوردن این سلاح، به این رژیم حمله خواهد کرد و هلوکاست جدیدی علیه یهودیان در خاورمیانه رخ خواهد داد.ادعایی که نه تنها از سوی ایران قویا رد شده است بلکه حتی دستگاه های اطلاعاتی غرب و حتی موساد اسراییلی نیز این ادعا را تایید نکرده اند.
مقامات اسراییل به همراه عربستان یکی از منابع اصلی ارسال پارازیت به روند مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 هستند که این پارازیت ها نشان دهنده نگرانی عمیق آنها از ایجاد توافق میان ایران و اعضای این گروه و پذیرش ایران به عنوان قدرت اول منطه ای هستند.
البته غرب نیز همواره از تهدیدات اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران به عنوان یک اهرم فشار استفاده نموده است.
پرسشی که مطرح می شود این است که چرا اسراییل پس از این همه جوسازی رسانه ای و دیپلماتیک و تهدیدات مکرر به حمله به مراکز هسته ای ایران،جنگنده ها و بمب افکن های خویش را به پرواز در نمی آورد؟
مگر غیر از این است که نیروی هوایی این رژیم،مانورهای نظامی لازم برای اجرای این عملیات را انجام داده و فقط منتظر دستور نخست وزیر برای حمله به ایران است؟
مگر غیر از این است که مقامات این رژیم تهدید کرده اند که صبرشان به پایان رسیده است و آنها به زودی به ایران حمله خواهند کرد؟به زبان ساده چرا اسراییل به ایران حمله نمی کند؟
در تحلیل عدم تهاجم نظامی اسراییل به مراکز هسته ای ایران به چند دلیل واضح می رسیم.این دلایل عبارتند از:
1) عدم آگاهی از عواقب تهاجم
با وجود اینکه اسراییل نسبت به پاسخ قطعی ایران در قبال چنین تهاجمی اطمینان کامل دارد اما با این حال هیچ ارزیابی روشنی از نتایج پاسخ قطعی ایران به این تهاجم وجود ندارد.
هیچ ارزیابی دقیقی از حجم و سطح این پاسخ در اختیار دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی این رژیم نیست.
مدت زمان پاسخ ایران نیز به چنین تهاجمی روشن نیست. آیا ایران به حملات موشکی در طی چند ساعت اکتفا خواهد کرد و یا اینکه با ورود قطعی حزب الله لبنان در شمال و برخی گروه های مقاومت فلسطینی در غزه در جنوب به دامنه پاسخ ،آتش جنگ مدت ها زبانه خواهد کشید؟ بنابراین تردید در ارزیابی عواقب ویرانگر چنین تهاجمی اولین مانع در اتخاذ چنین تصمیمی است.
2) عدم نتیجه بخش بودن تهاجم
اسراییل به خوبی می داند که ایران با تکمیل چرخه سوخت هسته ای و به دست آوردن پیشرفت های فنی لازم، از نقطه غیر قابل بازگشت عبور کرده است . بنابراین تهاجم فرضی در بهترین حالت منجر به کاهش سرعت برنامه هسته ای ای ایران خواهد شد.
3) عدم آمادگی جبهه داخلی اسراییل
در همه جنگ هایی که اسراییل وارد آن شده است جبهه داخلی این رژیم از یک آرامش نسبی برخوردار بوده اما در نتیجه تغییرات استراتژیک در توازن قدرت میان اسراییل و دشمنانش و عمق ناچیز استراتژیک رژیم صهیونیستی ،در جنگ آینده جبهه داخلی این رژیم تبدیل به بخشی از میدان نبرد خواهد شد.
این جبهه به هیچ وجه قدرت تحمل آسیب های ناشی از پاسخ قطعی تهران و متحدینش به تهاجم احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران را ندارد.
4) عدم وحدت نظر نخبگان اسراییل
هیچگونه اتفاق نظری میان نخبگان امنیتی،نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی درباره حمله به تاسیسات اتمی ایران وجود ندارد.
به غیر از نتانیاهو و ایهود باراک که در ظاهر تهدید به حمله می کنند،اکثریت این نخبگان با وجود نگرانی از برنامه هسته ای ایران،از چنین اقدامی حمایت نمی کنند.
اظهارات صریح مئیر داغان،رئیس سابق موساد و یوال دیسکین،رئیس سابق شین بت(سازمان امنیت داخلی اسراییل) در مخالفت با اقدام نظامی علیه ایران نشان می دهد که جمع بندی سازمان های امنیتی اسراییل از نتایج چنین اقدامی بسیار تکان دهنده است.
فرماندهان سابق و کنونی ارتش اسراییل نیز تا کنون بارها بطور مستقیم و غیر مستقیم مخالفت خویش را از چنین اقدامی اعلام کرده اند چون به خوبی می دانند که با توجه به معادلات کنونی قوا ارتش تحت فرماندهی آنها به تنهایی قادر به اداره چنین نبردی نیست.
5) عدم تحمل اقتصاد اسراییل
نه تنها اقتصاد جهانی بلکه حتی اقتصاد اسراییل نیز در شرایطی نیست که بتواند نتایج چنین جنگ ویرانگری را تحمل کند.
گزارش های اقتصادی که از سوی بانک مرکزی و وزارت اقتصادی اسراییل در سه سال اخیر منتشر شده بیانگر افت نمادهای اقتصادی این رژیم دارد.
چنین جنگی نه تنها باعث خروج سرمایه های بین المللی از سرزمین های اشغالی خواهد شد بلکه در نظر گرفتن احتمال ورود به جنگ گسترده،زیرساخت های اقتصادی و صنعتی این رژیم نیز به شدت در معرض تهدید جدی قرار خواهد گرفت.
با توجه به نفوذ گسترده نخبگان اقتصادی در هیئت حاکمه اسراییل و در اختیار گرفتن بسیاری از کرسی های مهم در ساختار تصمیم گیری این رژیم،بسیار طبیعی است که آنها با چنین اقدامی مخالفت خواهند کرد.
6) مخالفت ایالات متحده امریکا
حتی اگر با ساده انگاری بپذیریم که اسراییل بطور یک جانبه تصمیم به اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران خواهد گرفت چنین تصمیمی با مخالفت شدید امریکا مواجه است.
نه تنها اوباما از راهکارهای دیپلماتیک و تحریم های اقتصادی برای فشار به ایران حمایت کرده است بلکه هیئت حاکمه نومحافظه کار گذشته نیز از اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران پشتیبانی نمی کردند.
ارزیابی کاخ سفید تا کنون این بوده که چنین اقدامی باعث خواهد شد تا همه خاورمیانه به آتش کشیده شود.
واشنگتن مطمئن است که ایران در برابر حمله به تاسیسات اتمی اش ساکت نخواهد نشست و تعهد امریکا به امنیت اسراییل نیز مانع بی طرف ماندن کاخ سفید در چنین جنگی خواهد بود.
ورود امریکایی ها به این درگیری نه تنها منافع ملی آنها را تامین نخواهد کرد بلکه عملا تهدیدکننده منافع ملی آنها در خاورمیانه است.